شایان ذکر است در حالی که بعضی از دردها صرفا نتیجهی ناخوشایند بروز مشکلات جسمی هستند، سایر ناراحتیها و انواع درد بدن اساسا به سلامت عاطفی یا حالت روحی مربوط میشوند. به ویژه، مطالعات اخیر نشان دادهاند که انواع مشخصی از استرسهای روانشناختی یا حالات روحی میتوانند محرک یک روند التهابی موقت یا درازمدت(که به درد مزمن منجر میشود) باشند.
بنابراین اگر پزشکتان وجود هر عامل فیزیکی مرتبطی را رد کرده است و شما همچنان درد بدن دارید، به خواندن این نوشتار بپردازید تا پی ببرید این ۱۲ نوع درد بدن سعی دارند چه چیزی را دربارهی حالت روحی شما بیان کنند.
کمبود حمایت عاطفی مناسب اغلب عامل درد بدن در قسمت فوقانی پشت است، و گاهی این ناراحتی حتی به خاطر دوست داشته نشدن هم به وجود میآید. اگر تنها هستید و احساس میکنید پشت و پناهی ندارید، به دنبال راههایی برای برقراری ارتباط و آشنایی با دیگران بشد(به عنوان مثال به صورت آنلاین، یا از طریق باشگاهها یا کلاسها).
اگر درحالحاضر کمی از آدمهای زندگیتان جدا شدهاید، به این فکر کنید که چطور میتوانید با آنها صحبت کنید و چیزی را که نیاز دارید از آنها تقاضا کنید.
سردردهای مکرر اغلب نشانهی آن هستند که غرق در مسئلهای(یا مسائلی) هستید که در زندگیتان جاری است. نتیجتا، یکی از بهترین واکنشها آن است که به استراحت مطلق بپردازید – مدیتیشن کنید، دوش آب گرم بگیرید، یا اینکه فقط مدتی دراز بکشید.
تحقیقات نشان میدهند که درد گردن مزمن گاهی به خاطر آن اتفاق میافتد که برایتان سخت است کسی(یا خودتان) را به خاطر چیزی که در گذشته رخ داده است ببخشید.
از خودتان بپرسید آیا این مسئله به نفعتان است، و ببینید چه کاری میتوانید انجام بدهید تا آن خاطرهی بد را فراموش کنید – به یاد داشته باشید که هر وقت ممکن بود، از قانون توجه استفاده کنید و روی چیزی در زمان حال تمرکز کنید.
درد بدن در قسمت شانه واقعا میتواند شما را از پا درآورد، و اغلب به خاطر به دوش کشیدن یک بار عاطفی سنگین به وجود میآید. شاید بیش از اندازه به فکر دیگران هستید یا شاید همهی غصهها و مشکلات را در خودتان میریزید.
به این فکر کنید که چطور میتوانید مسیر پیش رویتان را روشن کنید – آیا کسی هست که بتوانید با او صحبت کنید، و آیا راهی وجود دارد که کمی از بار مسئولیت بیش از اندازهای را که به شما محول شده است کم کنید.
وقتی درد ماهیچهی ساق پا آزارتان میدهد، دلیل اصلی آن میتواند خشم باشد. اگر زمان زیادی را صرف فکر کردن به این کردهاید که دیگران چه چیزهایی دارند، به یاد داشته باشید که این کار موجی از کمبودها برای شما به بار خواهد آورد، و جذب نعمت و فراوانی را برایتان سختتر میکند. در عوض، به درون خودتان نگاهی بیندازید و دلایلی برای قدرشناسی از خودتان– و از آنچه دارید – پیدا کنید.
وقتی آرنجهایتان درد میکند، ممکن است به خاطر آن باشد که در مقابل تغییرات جدیدی که به زندگیتان وارد میشوند مقاومت نشان میدهید. آیا در حال سپری کردن یک دورهی دگرگونی هستید و این دگرگونی را غریب، یا حتی کاملا ترسناک میانگارید؟
سعی کنید یادتان باشد که با تغییر است که امکان رشد و فرصتهای جدید به وجود میآیند. جهان فقط وقتی برای ما تغییراتی به بار میآورد که آمادگی پذیرش آن را داشته باشیم.
در کمال تعجب، شواهدی وجود دارد مبنی بر این که درد مزمن در قسمت تحتانی پشت میتواند از اضطراب بابت وضعیت مالیتان ناشی شود. اگر این امر صحت دارد، به این فکر کنید که چطور میتوانید از کسی کمک بگیرید(یعنی از یک مشاور مالی، یا حتی از یک دوست باهوش).
اگر نگرانی مالی ندارید، پس درد تحتانی پشت شما ممکن است(مثل قسمت فوقانی پشت) به کمبودهای عاطفی مربوط باشد.
پاها با خلق و خو در ارتباط هستند، بنابراین پادرد میتواند به معنی آن باشد که در آن لحظه افسرده یا ناراحت هستید. سعی کنید پی ببرید چه چیزی باعث شده است چنین احساسی داشته باشید، و بفهمید که آیا دارید از اطرافیانتان انرژیهای منفی جذب میکنید یا نه.
به دنبال چیزهایی باشید که برایتان شادی به همراه میآورد، و اگر نمیتوانید خلق و خوی خود را بهتر کنید از این که از دیگران درخواست کمک کنید خجالت نکشید.
مطالعات انجام شده بر روی درد زانو حاکی از آن است که این درد میتواند به طیف وسیعی از مسائل عاطفی مختلف مربوط باشد، بنابراین ممکن است برای پی بردن به این که در ناخودآگاه شما واقعا چه میگذرد مجبور به کند و کاو درونی عمیقتری باشید.
یکی از علل رایج آن سرسختی است – یعنی، خودداری از پذیرش دیدگاه دیگران، یا عدم تمایل به ترک چیزی که دیگر برای شما مناسب نیست.
وقتی به این فکر کنید که با دستانتان چیزها را درست میکنید، با دیگران ارتباط برقرار میکنید و جهان را تجربه میکنید، پس تعجبی ندارد که درد دستها با تنهایی و عزلت بیش از حد در ارتباط باشد.
چرا باید تنها باشید، احساس خجالت بکنید یا از ارتباط برقرار کردن اجتناب کنید؟ وقتی به جواب پی ببرید، متوجه خواهید شد که برای تسکین دردتان چه باید بکنید.
وقتی به طریقی – اغلب به خاطر شک و تردید- از حرکت و جنب و جوش اجتناب میکنید، لگنتان درد میگیرد. آیا بر سر یک دو راهی ماندهاید و تصمیم گیری برای انتخاب یکی از راهها برایتان دشوار است؟
سعی کنید برای هر یک از راهها یک فهرست مزایا و معایب تهیه کنید، اما تمام تلاشتان را هم بکنید که با قوهی درک و شهود خود ارتباط برقرار کنید. احتمال آن وجود دارد که قلبتان بداند کدام راه را باید بروید.
و در نهایت، اگر به درستی با خودتان رفتار نکنید و با خود مهربان نباشید مچ پاهایتان ممکن است شروع به درد گرفتن کند. آخرین باری که صرفا به خاطر لذت بردن دست به انجام کاری زدید کی بود؟
برای داشتن یک زندگی سالم بها دادن به خواستههایتان بسیار مهم است، بنابراین همین امروز برای پرداختن به یک سرگرمی لذت بخش یا استراحت کردن وقت بگذارید. و اگر در پایان روز درد مچ پایتان فروکش کرد تعجب نکنید!
منبع: thelawofattraction